Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7791 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
atomic underground burst
U
ترکش زیرزمینی اتمی
exoatmosphere
U
ترکش اتمی بالای جو
atomic air burst
U
ترکش هوایی اتمی
weapon debries
U
بقایای ترکش اتمی
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard missile base
U
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
flash burns
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn
U
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
flash blindness
U
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
optimum point
U
نقطه مطلوب
impact point
U
نقطه ترکش گلوله
surface zero
U
نقطه صفرترکش اتمی زمینی
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
pressure front
U
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
high airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
low airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
blasts
U
ترکش
splinter
U
ترکش
splintered
U
ترکش
blast
U
ترکش
splintering
U
ترکش
splinters
U
ترکش
quiver
U
ترکش
detonation
U
ترکش
quivered
U
ترکش
quivering
U
ترکش
quivers
U
ترکش
burst
U
ترکش
bursts
U
ترکش
splashing
U
ترکش
detonations
U
ترکش
splash
U
ترکش
splashes
U
ترکش
favorites
U
مطلوب
desired
U
مطلوب
optimum
U
حد مطلوب
optimum
U
مطلوب
favourites
U
مطلوب
favourite
U
مطلوب
coveted
U
مطلوب
favourite or vor
U
مطلوب
favorite
U
مطلوب
favorable
U
مطلوب
indign
U
نا مطلوب
optimal
U
حد مطلوب
types of burst
U
نوع ترکش
ricochet burst
U
ترکش کمانهای
impact burst
U
ترکش ضربتی
height of burst
U
ارتفاع ترکش
impact burst
U
ترکش سطحی
aerial burst
U
ترکش هوایی
impact action
U
عمل ترکش
burst center
U
مرکز ترکش
burst range
U
برد ترکش
burst wave
U
موج ترکش
high burst
U
ترکش بالا
blasting machine
U
دستگاه ترکش
surface burst
U
ترکش سطحی
hight of burst
U
ارتفاع ترکش
air burst
U
ترکش هوایی
burst range
U
مسافت ترکش
graze burst
U
ترکش زمینی
sonic boom
U
ترکش اوا
sonic booms
U
ترکش اوا
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
favourable
U
موافق مطلوب
optimal solution
U
راه حل مطلوب
optimum output
U
تولید مطلوب
optimum
U
حالت مطلوب
at a premium
U
بسیار مطلوب
desirable
U
خواستنی مطلوب
nicest
U
دلپذیر مطلوب
ideal
U
کمال مطلوب
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
ideals
U
کمال مطلوب
optimum population
U
حد مطلوب جمعیت
optimum
U
مقدار مطلوب
safe velocity
U
سرعت مطلوب
optimum speed
U
سرعت مطلوب
lief
U
مطلوب مایل
merit goods
U
کالاهای مطلوب
target profit
U
سود مطلوب
desired leading
U
مسیر مطلوب
nice
U
دلپذیر مطلوب
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
nicer
U
دلپذیر مطلوب
center of burst
U
مرکز ترکش گلوله
graze burst
U
ترکش روی زمین
air adjustment
U
تنظیم ترکش هوایی
airburst ranging
U
تنظیم ترکش هوایی
crater
U
چاله ترکش گلوله ها
impacts
U
اثر ترکش انفجار
impact
U
اثر ترکش انفجار
craters
U
چاله ترکش گلوله ها
exoatmosphere
U
ترکش فوق جوی
splinterproof
U
سنگر ضد ترکش گلوله
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
towardly
U
امید بخش مطلوب
inflationary gap
U
سطح اشتغال مطلوب
optimal
U
مربوط به کمال مطلوب
It is much sought after.
بسیار مطلوب است.
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
favourably
U
بطور مساعد یا مطلوب
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
ideal irrigation interval
U
فاصله مطلوب ابیاری
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
explosions
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
explosion
U
ترکش منفجر کردن ترکیدن
surface burst
U
ترکش روی سطح زمین
doubtful
U
ترکش مشکوک مورد تردید
graze sensitive
U
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
burst interval
U
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
center of impact
U
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
desired rate of capital accumulation
U
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
idealistic
U
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
To obtain the desired result .
U
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
your action produced the desired effect
U
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
kopfring
U
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
To play ones last card
U
آخرین تیر ترکش رارها کردن
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
desideratum
U
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal
U
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
variation
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variations
U
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
splash scale
U
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
Recent search history
Forum search
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
2
single gas
2
single gas
1
the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
2
ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0
عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com